فرزند حسينى
بسم الله الرحمن الرحيم
همه جان و تنم
فداى تو حسين
دلم پر ميكشه
براى تو حسين
داشتيم باهم تى وى ميديدم و يه بچه اى هم داشت اين هارو براى امام حسين ميخوند، منم دستاتو گذاشتم رو سينت و گفتم طاها جان سينه بزن.... و باهم ديگه سينه زديم، حال معنوى قشنگى هم بهم دست داد، دو شب هم با بابايى رفتى دسته و بابايى ميگه فعلا زوده بهتره بزرگتر بشى بعد ببرتت چون همش ميخواستى دست بابا رو ول كنى و بدويي بين مردم و بابايى اذيت ميشد،آخه ماشاالله پر از انرژى هستى...
از خدا ميخوام خودش كمكت كنه و زندگى ات در مسيرى باشه كه راه امام حسين رو ادامه بدى و معنويت حسينى روز به روز در زندگى من و همسرم بيشتر بشه. آمين يا رب العالمين...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی