سيد طاها سيد طاها ، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

دنياى زيباى سيد طاها

نقاشى (١)

بسم الله الرحمن الرحيم اين هم به نظر خودم اولين نقاشي هاى معنى دارى هست كه كشيدى و با جديت خاصى ميكشيدى و دقيقا هم ميدونستى دارى چى ميكشى و توضيح ميدادى  تفسير نقاشى اول: اون يه پيشى هست كه دوتا چشما و دهنش و كشيدى تفسير نقاشى دوم :اين نقاشى شامل من ، بابا، خودت ، ستاره هاى اسمون و ماه مى باشد دو سال و سه ماه ...
25 دی 1394

روزانه هايت ٤

بسم الله الرحمن الرحيم سلام طاها جان، به سلامتى دو سال و سه ماهگى ات هم در حال پرشدن است چند روزه شديد سرما خوردى و حال و حوصله كارى رو ندارى، خيلى اذيت ميشى چون  كمى تب دارى وبينيت كيپ شده و چشمات آبريزش داره و كلافه اى، اشتهايت هم خيلى كم شده ،ان شاء الله كه هرچه زودتر خوب و سرحال بشى منم مدتى نتونستم بهت آن طور كه بايد برسم و سرم شلوغ بود، اين روزها هوا هم خيلى سرد است، هرروز هواى گردش به سرت ميزند و ميگويى دد، من هم مجبورم به بهانه اى حواست را پرت كنم  وقتهايى كه مريض ميشوى تازه قدر روزهاى سلامتى و با نشاطى ات را ميدانم ، با اينكه گاهى تحمل بعضى كارهاى كودكانه ات نياز به صبورى دارد ولى از بيمارى و ديدن كلا...
16 دی 1394

خاك بازى

بسم الله الرحمن الرحيم البته اين مدل خاك بازى رو خودت كشف كردى  و من نقشى نداشتم، فقط اومدم ديدم خاك گلدون رو ريختى رو زمين و دارى  روشون بيب بيب بازى ميكنى، منم ديگه خيلى اذيتت نكردم و گذاشتم كمى بازى كنى ...
16 دی 1394

تراشيدن مداد

بسم الله الرحمن الرحيم اين تراش هارو مخصوص خودت خريدم و با چند تا از مداد رنگيهاى قديميت دادم بهت تا تراشيدن مداد رو تجربه كنى، اتفاقا بعضى مدادارو خيلى هم قشنگ ميتراشيدي ...
16 دی 1394

بازى با خورده پارچه

بسم الله الرحمن الرحيم اين بازى بر خلاف ظاهرش خوشبختانه مقبول واقع شد و حدود يه ساعت مشغول ور رفتن با اين خورده پارچه هاي رنگى بودى، البته اين بازى و خودت كشف كردى ولى بى سر و صدا كلى مشغول شدى، مرسى ...
28 آذر 1394

روزهاى مادرانه(١)

بسم  الله الرحمن الرحيم  سلام طاها جان خوشحالم كه به سلامتى دو سال و دوماه از روزهاى زندگى  و كودكى ات به خير گذشت  از صبح كه بيدار ميشوى به دنبال بازى ميگردى تا شب و هر روزى كه كمتر بازى ميكنى يا بيشتر تلويزيون ديده اى نگرانى ام بيشتر ميشود، از اينكه گاهى آنقدر سرگرم كارهاى خودم ميشوم و يا گاهى كه به دليل بى حوصلگى از بازى كردن با تو طفره ميروم ناراحت ميشوم و وجدان درد ميگيرم... به دنبال فرصت ميگردم كه روزهايى اين كمبود را جبران كنم.... با تمام وجودم درك ميكنم كه بازى برايت حكم غذا را دارد، غذاى روح، اين را از خوشحالى ات موقع آوردن اسم بازى ميفهمم، اسم بازى كه مى آيد همه كلافگى هايت از بين ميرود و انگار اميد ...
26 آذر 1394

بازى با رنگ

بسم الله الرحمن الرحيم ميخواستم برات يه كاردستى درست كنم ،قبلش گذاشتم كمى با رنگها بازى كردى ...
24 آذر 1394

بازى با وسايل آشپزخونه

بسم الله الرحمن الرحيم امروز واقعا مونده بودم چطورى سرگرمت كنم، تو هم ميچرخيدى تو خونه و كلافه بودى ، كشو آشپزخونه رو باز كردم و اينارو گذاشتم و گفتم بيا بازى، اسم بازى كه مياد كلى ذوق ميكنى، چون ميدونى قراره يه كار جديد بكنى ...
17 آذر 1394