سيد طاها سيد طاها ، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

دنياى زيباى سيد طاها

تابلو نمدى

بسم الله الرحمن الرحيم اين تابلو رو با پارچه نمدى برات درست كردم و قاب كرديم، تو هم دلت ميخواد اون هواپيماشو بگيرى كه نميشه مباركت باشه   ...
10 اسفند 1394

روزانه هايت(٥)

بسم الله الرحمن الرحيم سلام بر پسر خوبم  خداروشكر ميكنم بابت سلامتى ات، اين روزها هم با همه بالا و پايين شدن هاى خلق و خويت ميگذرد و ان شاء الله كه آينده خوب و زيبا و روشنى خواهى داشت مادر شدن خواه ناخواه همراه است از عشق، محبت،دلسوزى، نگرانى... هرچه ميزان فهم و دركت بيشتر ميشود كار ما هم سخت تر ميشود، اين روزها عشقت بازى كردن، به خصوص بازى با بچه ها و مهمانى رفتن و مهمان آمدن است، گاهى هم كه حوصله ات سر مي رود ميگويى مامانى، دايى.... يعنى يا بريم خونه مامانى و يا اونا بيان، با دايى ات هم سر به سر ميگذارى و ميگويى دايى عييييييييي( على)..بابا هم به شوخى ميگويد وقتى ميرى خونه مامانى دايى رو اذيت كن، و تو هم كاملا به حرفش گوش مي...
10 اسفند 1394

راى گيرى...

بسم الله الرحمن الرحيم ديروز با شما و باباىى و مادر و پدر و صالح رفتيم راى بديم، واينجا هم تو حياط يه مدرسه نزديكه خونمونه كه با پسر عموت صالح مشغول بدو بدو هستى، ولى عجب راى دادنى بود، اونقدر اونجا شيطنت و بدو بدو كرديد كه وقتى بر گشتيم حسابى خسته بوديم..... ...
8 اسفند 1394

كاغذ پرت كردن

بسم الله الرحمن الرحيم چند تا كاغذ و مچاله كرديم و شروع كرديم پرت كردن داخل سبد، البته هر كدوم كه ميفتاد بيرون غش ميكردى از خنده، از اونجايى كه تو بازى مهم شاد بودن و خنديدنه، كاغذارو پرت ميكرديم تو در و ديوار و تو ميخنديدى ...
4 اسفند 1394

بيل زدن

بسم الله الرحمن الرحيم اينم از شغل امروزت، بيل زدن، يه بيلچه از وسايل بابا برداشتيم و شروع كردى به بيل زدن ...
3 اسفند 1394

نقاشى در كتابخانه

بسم الله الرحمن الرحيم امروز بازم باهم رفتيم كتابخونه و چندتا كتاب گرفتيم، اين دفعه يكم برات تازه تر بود چون اونجا كلى مداد رنگى و مداد شمعى بود و تو هم خودت اونارو برداشتى و شروع كردى نقاشى كردن، بعدش هم مسئول كتابخونه نقاشيتو زد به ديوار،حالا محيط كتابخونه كمى برات جالب تر شد و ان شاء الله كه دفعه هاى بعدى بيشتر ازش استقبال ميكنى ...
3 اسفند 1394

كتاب خوندن

  بسم الله الرحمن الرحيم اين هفته رفتيم كتابخونه و چندتا كتاب امانت گرفتيم و امروز هم مشغول خوندن شديم، خيلى هم خوشت اومد ، البته خوشم اومد، ان شاء الله هر چندوقت يه بار يه سر ميريم و كتاب امانت ميگيريم ،فقط بهتره تو كتابا ترجيحا عكس پيشى نباشه چون شروع ميكنى به اداى پيشى درآوردن و هى تكرار اسمش و نميزارى بخونمش برات.... ...
30 بهمن 1394