سيد طاها سيد طاها ، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

دنياى زيباى سيد طاها

يادداشت هاى مامان

بسم الله الرحمن الرحيم سلام پسرك عزيزم، سيد طاها اميدوارم احوالاتت خوب باشد، روزهاى زندگى ات به سرعت ميگذرد و هر دوره از مراحل رشدت ويژگى هاى خاص خودش را دارد، وقتى به دنياى كودكانه ات فكر ميكنم ميبينم كه كودك  ميتواند درس هاى بزرگى به انسان بدهد، درس صبور بودن، هوشيار بودن، منعطف بودن، محكم بودن، بى تفاوت بودن، و خلاصه عكس العمل به موقع و مناسب داشتن و ... ممنونم ازت استاد مهربون و دوست داشتنى ام... الان كه برايت مينويسم لا لا كردى و خسته اى حافظه تبلت و گوشى و لپ تاب همه پر شده از عكس هاى تو، عكس هايى كه هر كدوم ثبت لحظه اى از دنياى زيبايت هستند، و هر جا ميريم اول به اين فكر ميكنم كه با خودم گوشى و يا تبلت و خلاصه يه وسيله...
9 خرداد 1395

كله ملق

بسم الله الرحمن الرحيم برده بودمت پارك و تو چمن ها كله ملق زدى، منم تشويقت ميكردم   ...
3 خرداد 1395

يادداشت هاى مامان

بسم الله الرحمن الرحيم سلام پسر گل و دوست داشتنى، طاهاى عزيزم قبل از هرچيز عيدت مبارك، پس فردا ميلاد امام زمان هست و از آقا امام زمان ميخواهم خودشان حافظ و يارى رسان پسرمون طاها در همه مراحل زندگى باشند... اميدوارم هميشه احوالاتت مانند اين گلهاى زيبا سرشار از طراوت و سرحالى باشد خداروشكر، خوبى، سرماخوردگى ات هم بهتر است، احساس ميكنم خيلى شيرين تر از قبل شده اى، شايد به اين خاطر باشد كه حرف هام كم كم برات مهمه و گاهى با دقت به حرفام گوش ميدى و وقتى ازت چيزى ميخوام  سرتو تكون ميدى و ميگى " باشه"... و به من و بابا ميگى مامان جون و بابا جون بدون اينكه خودمون بهت ياد داده باشيم... و همين "جون" گفتنت ...
26 ارديبهشت 1395

طبيعت گردى

بسم الله الرحمن الرحيم بعد از مدت ها رفتيم  باغ گياه شناسى، هروقت ميريم اونجا از ديدن طبيعت قشنگش لذت ميبرم، شما هم اونجا اونقدر مشغول بازى شدى كه برگشتنى از خستگى گريه ميكردى... ...
23 ارديبهشت 1395

بازى با در قابلمه

بسم الله الرحمن الرحيم اين بازى هم پيشنهاد دوستم بود .... چرخاندن در قابلمه رو سراميك     ...
22 ارديبهشت 1395

آموزش مفهوم كوچك و بزرگ

بسم الله الرحمن الرحيم امروز كمى باهم مفهوم كوچيك و بزرگ و بازى كرديم، البته بلد بودى، وسايل بزرگ و ميچيديم رو كاغذ بزرگ ، وسايل كوچك هم روى كاغذ كوچك ...
22 ارديبهشت 1395

نقاشى با گواش

بسم الله الرحمن الرحيم امروز خونه مامانى اينا بوديم كه خاله جون ديدن حوصله ات سررفته ، برات يه جعبه گواش آورد، منم خيلى خوشم اومد به اصرار من رو اپن تا دلت خواست نقاشى كردى، البته بعدش زود تميز كردم كه ناراحت نشن، ولى خيلى بهمون خوش گذشت و همراه تو ماهم نقاشى ميكرديم، اومدنى هم گواش ها رو با خودمون آورديم چون رنگاش و باهم قاطى كرده بودى و ديگه به درد خاله جون نميخورد، دستش درد نكنه    ...
22 ارديبهشت 1395