يادداشت هاى مامان
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام پسر گل و دوست داشتنى، طاهاى عزيزم
قبل از هرچيز عيدت مبارك، پس فردا ميلاد امام زمان هست و از آقا امام زمان ميخواهم خودشان حافظ و يارى رسان پسرمون طاها در همه مراحل زندگى باشند...
اميدوارم هميشه احوالاتت مانند اين گلهاى زيبا سرشار از طراوت و سرحالى باشد
خداروشكر، خوبى، سرماخوردگى ات هم بهتر است، احساس ميكنم خيلى شيرين تر از قبل شده اى، شايد به اين خاطر باشد كه حرف هام كم كم برات مهمه و گاهى با دقت به حرفام گوش ميدى و وقتى ازت چيزى ميخوام سرتو تكون ميدى و ميگى " باشه"... و به من و بابا ميگى مامان جون و بابا جون بدون اينكه خودمون بهت ياد داده باشيم... و همين "جون" گفتنت مارو حسابى خلع سلاح ميكنه .. وقتايى كه كار اشتباهى ميكنى و ميگيم فلفل و بياريم؟ تند تند ميگى باشه ، باشه و بدو بدو ميرى و يه جا قايم ميشى و همين كارت بازم باعث ميشه دلمون نياد كه واقعا بهت فلفل بزنيم...
ماشاء الله بعضى روزها غرق انرژى هستى و اين خيلى خوبه ولى مشكل اينجاست كه از يه جايى انرژى من تموم ميشه ولى تو همچنان دنبال فعاليت و جنب و جوشى... آنوقت ها حس درماندگى بهم دست ميده و ميمونم كه چكار كنم...بپر بپر روى تخت و آب بازى هم دو بازى هست كه ازت انرژى ميبره و بعدش حسابى خسته ميشى... ولى اگه ميلت نباشه انجام نميدى
ديروز دوستم با پسرش كه تقريبا همسن شماست اومدن خونمون... پسر اون خيلى آروم بود و حساس و شما اهل بازى و شيطونى، خلاصه كلى به كارهاتون خنديديم و خيلى راحت بودم كه دوستم نسبت به رفتارهاى كودكانه تان حساسيت نشون نميده و ميخنده و درك ميكنه كه هردوتون بچه هستيد و هربچه اى دنياى خاص خودش رو داره .... خلاصه خيلى بهمون خوش گذشت
معناى "دوست داشتن " را فهميده اى، وقتى بهت ميگويم، مامان دوستت داره، بابا دوستت داره و... خوشت مياد و لبخند ميزنى، و اين لبخندت را خيلى دوست دارم... ان شاء الله بعدها كه بزرگ شدى خودت ميفهمى كه "دوست داشتن " و "دوست داشته شدن" چقدر حس خوب و خوشايندى است...
به اندازه تمام گلهاى دنيا دوستت دارم