يادداشت هاى مامان
بسم الله الرحمن الرحيم سلام طاها جون، ماشاءالله صحبت كردنات خيلى بامزه شده، بعضى وقتا كه به خودت فشار ميارى و جملات و كنار هم قرار ميدى تا منظورتو بفهمونى دلم ميخواد غرق بوسه ات كنم.... يا وقتايى كه با مادر اينا هستيم بعضى كلمات و تركى ميگى بعضيارو فارسى خيلى برام جالبه، هركدوم و راحت تر باشى اونو ميگى، به من و بابا و بزرگترها ميگى شما و حواست هست كه نگى تو( آفرين پسر با ادبم) يا اينكه اجازه ميگيرى براى بعضى از كارهات و ميگى اجازه بده اين كارو و انجام بدم ديگه... وارد مرحله اى شدى كه خيلى بيشتر روى حرفهاى من و بابا و چيزهايى كه بهت ياد ميديم فكر ميكنى و تمركز ميكتى مثلا ميريم بيرون سوال ميپرسى پليس كو؟ ماشين پليس كو...
نویسنده :
ح
8:08